سخنی خواهم گفت.

میخواهم پرواز کنم

سحنی خواهم گفت 

با تو ای اشک به یغما برده

با تو ای مونس خاک

با تو ای رفتن تو روح مر آزرده...


-روزهاست-


که تنم در دشت سکوت

ناله کنان. مرثیه خوان


در پی خاطره ها می گردد


سخنی خواهم گفت

از سکوت شب و من

از غروب تو. گذرگاه حبوط...

از وداع آخر تو با من...


امشب. با تو...

اشک را زمزمه خواهم کرد تا سحر...


پس از آن خواهم رفت...


پس از آن خواهم رفت

به گذرگاه غروب

به پس پرده هستی

به سکوت...



+نوشته شده در چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:,ساعت12:20توسط نادیا | |